تازه غیر از اینکه
تعدادی فیلم مستند در روزگاری که نمایش این جور فیلمها اتفاقی است دیده
میشوند و سازندگان آنها از نظر عدهای تماشاگر حرفهای دربارهی آثارشان
باخبر میشوند، خود این جمع هم در گردهماییهایشان با کسانی آشنا میشوند.
اگر هم از قبل با هم آشنا بودهاند، بیشتر آشنا میشوند! این سالها آن قدر
بلا سر پاتوقها آمده که میترسم اسم پاتوق رویش بگذارم. در واقع پاتوق هم
نیست. سالی چهارپنج بار گروهی (که هر سال هم تغییر میکند) دور هم جمع
میشوند؛ فیلم میبینند و حرف میزنند و همین که خودشان فکر میکنند کار
مهمی میکنند – آن هم در دوران وفور احساس بطالت – خیلی خوب است. توی این
اوضاع، توقع بیشتر از چنین حرکتی کمی زیادهخواهی است.
توی یکی از همین
جلسهها، بانیان این رویداد شروع کردند به توضیحاتی دربارهی نحوهی
انتخاب فیلمها، فیلمهایی که کنار میگذارند، و چیزهایی از این قبیل (شرحش
در سایت مربوطه آمده) که نزدیک شده به مقررات یک جشنواره. وقتی که چنین
اتفاقی میافتد تازه سرآغاز احساس نگرانی بابت همان آفتهاست. از آن طرف
هم سازندگان فیلمهایی که برای این جمع نمایش داده شده یا نشده، میگردند
دنبال مو در ماست؛ که کجای عملکرد این گروه و بانیان این حرکت مغایر با این
"مقررات" است. همهمان میدانیم که این روزها در سرزمین ما جشنواره
برگزار کردن آداب و مقرراتی دارد که این جمع از پس آن برنمیآید. بنابراین
باید خیالش را از سر به در کرد و این برنامه را در حد یک گردهمایی محفلی و
به قول جوانها "دورِ همی" تلقی کرد. یک برنامهی کلی البته باید در نظر
داشت اما لزومی ندارد که مو لای درزش نرود. حتی به نظرم هیچ اشکالی ندارد
که سازندگان خود فیلمها هم به فیلمهای خودشان رای بدهند! البته محض رعایت
اصول اخلاقی میشود فقط بهشان توصیه کرد این کار را نکنند، اما اگر کسی
دلش خواست این اصول را رعایت نکند، زورکی نباشد. به هر حال رایها علنی است
و اعلام میشود و نوشابه باز کردن برای خود، اگر قبحی هم داشته باشد
بازتابش به خود آن شخص برمیگردد. حتی به نظرم هیچ لزومی به جمعبندی آرا
نیست. هر کس دلش خواست خودش جمع میزند.
سلامت و بیشیلهپیله بودن این
حرکت تا آنجاست که گویی کسی فیلمی ساخته و آن را به دوستی یا شخصی که او
را صاحبنظر میداند میدهد تا ببیند و نظرش را بگوید. اینجا یک نفر تبدیل
شده به یک گروه؛ حدود بیست نفر. همین. هر چیزی که آن را به سمت یک رویداد
رسمی بکشاند، زمینه را برای ایجاد مشکلات آفتزا آماده میکند؛ چه از حیث
برخورد رسمی و چه از جهت توقعهایی که در میان مستندسازان ایجاد میشود.
شاید در آینده شرایطی مهیا شود برای بیرون آمدن این حرکت از یک فیلم دیدنِ
دورِ همی و تبدیلش به یک رویداد بزرگ و جدی برای ارزیابی محصولات یک سال
سینمای مستند. اما فعلاً – به قول امیر نادری – دست بهش نزنید. بگذارید
همین جوری باشد. به بنده که آن روزها خیلی خوش گذشت؛ سختترش نکنید.
عکس صحنهای است از مستند من ساکن سفرم، ساختهی احمدمیراحسان